دو نقطه، دو
جایی برای دویدن
۱۳۸۸ بهمن ۸, پنجشنبه
Dubai Marathon 2010

صبح زود پیش از طلوع- کمی سرما- کمی سکوت- نگاه هایی که با هم تلاقی می کرد- حرف هایی که گفته نمی شد- گروه گروه آدم- کمی استرس همراه با شادی ، هیجان و….. شروع.


راستش را بگویم که یکی دوبار از سکوت پنهانی که قبل از شروع مسابقه در هر فرد حکم فرما بود، اشکم بیرون ریخت. از اینهمه انرژی که له له می زد برای رها شدن و از آنهمه حرف که زده نمی شد و به جایش نگاه بود که رد و بدل می شد. نگاه های کمی مضطرب ولی پر از شادی.


اینکه شروع مسابقه ماراتن دوبی، فقط پانزده دقیقه زود تر از مسابقه ده کیلومتر بود این فرصت را فراهم کرد که همه دوندگان پیش از استارت باهم باشند و فضای پر انرژی تری به وجود بیاید.

حدود هشت هزار نفر دوندگان ماراتن و ده کیلومتر با هم بودند و خودشان را گرم می کردند تا کم کم، ماراتنی ها به سمت نقطه شروع رفتند و ساعت شش و نیم، یازدهمین ماراتن دوبی را آغاز کردند. طبق آمار سایت 1746 نفر دونده ماراتن در نقطه شروع بوده اند که تقریباً دو برابر سال پیش است.


پانزده دقیقه بعد، در گرگ و میش دوبی، ساعت یکربع به هفت، پس از بوق شروع مسابقه 6237 نفر دونده ده کیلومتر باهم مسیر را آغاز کردیم و بعد از هلهله و سوت و کفی که در ابتدای مسیر خود دوندگان به راه انداختند، پس از پیمودن صد متر اول ، هر کس در دنیای خودش فرو رفت و سکوت مطلق حکم فرما شد. بعد از آن، تنها صدایی که شنیده می شد، صدای بی شمار قدمهای کوبیده شده بر آسفالت بود که آدم را یاد صدای باران می انداخت.

این فضا تقریباً تمام مسیر ادامه داشت و فقط گاهی که گروهی تشویق کننده در کنار جاده به تشویق دونده ها می پرداختند این سکوت شکسته می شد، ولی هر کس در شیشه درونی خودش قرار داشت هر کس به دلیل خودش و با انگیزه خودش به دویدن ادامه می داد.

تجربه ده کیلومتر امسال با دو سال پیش متفاوت بود. مهم ترین دلیلش جمعیت بیشتری بود که نسبت به آن سال در حال دویدن بودند و دیگری صبح زود بودن و همزمانی شروع آن با مسابقه ماراتن بود.


امسال از دوندگانی که دور و بر خودم می دویدند، دو نفر توجهم را جلب کردند. یکی مادری که به همراه پسر کوچکش که داخل کالسکه مخصوص دوندگان خواب بود، می دوید و هر چه تلاش کردم نتوانستم بگیرمش چون با کالسکه از من تندتر می دوید.

دیگری پیرمرد نسبتاً چاقی بود که حدود هفتاد سال داشت و نمی دانم از کجا آمد و از همه جلو زد و بعد، از آنجایی نیاز به دستشویی پیدا کرده بود، رفت جایی کنار خیابان که کارش را بکند، با خودم گفتم دیگر عقب افتاد، پنج دقیقه بعد دیدم دوباره آمد و همه را گرفت و جلو رفت.

در کنار اینها، گاهی با بعضی دوندگان، هم نگاه می شدیم ولی حرفی زده نمی شد،به خصوص قبل از شروع مسابقه، پیش از خط آغاز. جالب اینکه که یکی از همین هم نگاه ها را، همان شب در توالت عمومی یک مرکز خرید دیدم و آنجا راجع به صبح باهم صحبت کردیم.


غیر از خود مسابقه که بسیار لذت بخش بود، فرصت دیگری که داشتم، دیدن دوندگان ماراتن در خط پایان بود. پس از مسابقه دو ساعتی را نزدیک خط پایان ایستادم و قدمهای آخر دوندگان ماراتن را نگاه کردم. خستگی مطلق را، هم در تن و هم در روحشان می بینی. چیزی که در قدمهای آخر، آنها را به سمت خط پایان هدایت می کند، انرژی مادی نیست. هنوز نمی دانم چیست چون هنوز خودم تجربه اش نکرده ام ولی هر چه هست از اینجا نمی آید.


بنا به آمار سایت ماراتن دوبی، ده کیلومتر را در یکساعت و چهل و دو ثانیه دویده ام و با این زمان، بین 4009 نفر تمام کننده مرد ده کیلومتر، رتبه 1812 و بین 800 نفر دونده در گروه سنی خودم، رتبه 456 را به دست آورده ام.


در ماراتن امسال دوبی، 1746 نفر زن و مرد و در قسمت 10 کیلومتر 6237 نفر زن و مرد دویده اند.

"هایل گبرسلاسی" از اتیوپی با زمان 2:06:09 برای سومین بار متوالی جایزه دویست و پنجاه هزار دلاری نفر اول ماراتن را برد ولی نتوانست رکورد جهان را که متعلق به خودش است پائین تر بیاورد. جایزه شکستن رکورد ماراتن جهان، یک میلیون دلار بود.


عکس بالا تنها عکس قابل ذخیره کردن بود که تا به حال یافته ام. این عکس روز شنبه روی جلد روزنامه خلیج تایمز چاپ شد و هنگام شروع مسابقه ده کیلومتر گرفته شده و از قضا، من هم در آن هستم. آنهایی که من را می شناسند اگر بی کار بودند برای سرگرمی می توانند کله کچل من را در آن بیابند.

برچسب‌ها: , , ,